هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق عمیق و بی‌قید و شرط شاعر به معشوق است. شاعر از بی‌قراری و درد عشق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند جای عشق معشوق را بگیرد. او همچنین اشاره می‌کند که عشق به معشوق، جهانی بی‌نظیر است که در آن هیچ مدح و ذمی وجود ندارد. شاعر از بی‌قراری و ناتوانی در برابر عشق معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند درد این عشق را تسکین دهد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از مفاهیم پیچیده و احساسات شدید عاشقانه ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۵

دلم بی عشق تو یک دم نماند
چه می‌گویم که جانم هم نماند

چو با زلفت نهم صد کار برهم
یکی چون زلف تو بر هم نماند

واگر صد توبهٔ محکم بیارم
ز شوق تو یکی محکم نماند

جهان عشق تو نادر جهانی است
که آنجا رسم مدح و ذم نماند

دلی کز عشق عین درد گردد
ز دردش در جهان مرهم نماند

اگر یگ ذره از اندوه نایافت
به عالم برنهی عالم نماند

کسی کو در غم عشقت فرو شد
ز دو کونش به یک جو غم نماند

مزن دم پیش کس از سر این کار
که یک همدم تو را همدم نماند

اگرچه آینه نقش تو دارد
چو با او دم زنی محرم نماند

اگر عطار بی درد تو ماند
به جان تازه به دل خرم نماند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.