هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیر آن بر جهان و انسانها سخن میگوید. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، زیبایی، وحدت وجود، و حالات روحانی صحبت میکند و از طریق تصاویر شاعرانه، حالات عرفانی و احساسات عمیق خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۳۲۰
شبی کز زلف تو عالم چو شب بود
سر مویی نه طالب نه طلب بود
جهانی بود در عین عدم غرق
نه اسم حزن و نه اسم طرب بود
چنان در هیچ پنهان بود عالم
که نه زین نام و نه زان یک لقب بود
بتافت از زلف آن روی چو خورشید
که گفت آن جایگه هرگز که شب بود
نگارستان رویت جلوهای کرد
جهان گفتی که دایم بر عجب بود
همی تا لعل سیرابت نمودی
جهانی خلق تشنه خشکلب بود
بتا تا چشم چون نرگس گشادی
همه آفاق پر شور و شغب بود
همی تا حلقهای در زلف دادی
سر مردان کامل در کنب بود
چو از حد میبشد گستاخی خلق
مگر اینجایگه جای ادب بود
خیال نار و نور افتاده در راه
حجاب و کشف جانها زین سبب بود
درین وادی دل عطار را هیچ
نه نامی بود هرگز نه نسب بود
سر مویی نه طالب نه طلب بود
جهانی بود در عین عدم غرق
نه اسم حزن و نه اسم طرب بود
چنان در هیچ پنهان بود عالم
که نه زین نام و نه زان یک لقب بود
بتافت از زلف آن روی چو خورشید
که گفت آن جایگه هرگز که شب بود
نگارستان رویت جلوهای کرد
جهان گفتی که دایم بر عجب بود
همی تا لعل سیرابت نمودی
جهانی خلق تشنه خشکلب بود
بتا تا چشم چون نرگس گشادی
همه آفاق پر شور و شغب بود
همی تا حلقهای در زلف دادی
سر مردان کامل در کنب بود
چو از حد میبشد گستاخی خلق
مگر اینجایگه جای ادب بود
خیال نار و نور افتاده در راه
حجاب و کشف جانها زین سبب بود
درین وادی دل عطار را هیچ
نه نامی بود هرگز نه نسب بود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.