هوش مصنوعی: این متن به بیان عظمت و پیچیدگی راه عشق و وصال معشوق می‌پردازد. در این مسیر، قیامت و شور عشق به هم گره خورده‌اند و هر قدم در این راه، فرد را به نابودی و محو شدن نزدیک‌تر می‌کند. حتی کسانی که در این مسیر پیش‌روی کرده‌اند، سرگشته‌تر شده‌اند و کسی که به سر این راه رسیده، گویی کور و کر شده است. عطار، به عنوان مرد این راه، عمر خود را در نوحه‌گری و حسرت گذرانده است.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۱

آن را که ز وصل او خبر بود
هر روز قیامتی دگر بود

چه جای قیامت است کاینجا
این شور از آن عظیم‌تر بود

زیرا که قیامت قوی را
در حد وجود پا و سر بود

وین شور چو پا و سر ندارد
هرگز نتواندش گذر بود

چون نیست نهایت ره عشق
زین ره نه نشان و نه اثر بود

هر کس که ازین رهت خبر داد
می‌دان به یقین که بی خبر بود

زین راه چو یک قدم نشان نیست
چه لایق هر قدم شمر بود

راهی است که هر که یک قدم زد
شد محو اگر چه نامور بود

چندان که به غور ره نگه کرد
نه راهرو و نه راهبر بود

القصه کسی که پیشتر رفت
سرگشتهٔ راه بیشتر بود

بر گام نخست بود مانده
آنکو همه عمر در سفر بود

وانکس که بیافت سر این راه
شد کور اگرچه دیده‌ور بود

کین راز کسی شنید و دانست
کز دیده و گوش کور و کر بود

مانند فرید اندرین راه
پر دل شد اگرچه بی جگر بود

عطار که بود مرد این راه
زان جملهٔ عمر نوحه‌گر بود
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.