هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از فراق و درد دوری از معشوق سخن می‌گوید. شاعر از عشق و جور معشوق شکایت دارد و زیبایی‌های او را توصیف می‌کند. همچنین، از تأثیرات عشق بر طبیعت و محیط اطراف نیز صحبت می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، درک کامل زیبایی‌های شعر نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد.

شمارهٔ ۴۹۶

شب فراق تو جانا مرا به جان آورد
چه عادتست که عشق تو در جهان آورد

که کام دل ز لب لعل خویشتن ندهد
دلم ز جور تو ای جان از آن فغان آورد

فراق روی تو را خود چگونه شرح دهم
سرشک دیده ی ما را چو ناودان آورد

بریده باد زبانش که نام نیک تو را
به عمر خویش به بد گفت و در زبان آورد

حرارتیست چنان آفتاب روی تو را
که آب دیده ز چشم دلم روان آورد

نسیم عنبر سارا دمید صبحدمی
مگر صبا ز سر زلف دوستان آورد

شکست رونق گل در چمن از آن ساعت
که دلبرم رخ زیبا به گلستان آورد

نشست سرو سهی بر بساط خاک از شرم
از آن که قامت رعنا به بوستان آورد

بر آستان که ندارم ز آستان محروم
جهان چو روی محبّت بر آستان آورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.