هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از درد و رنجهای عشق و زندگی میگوید و امید به رسیدن درمان و عدالت از سوی خداوند و معشوق دارد. او از ناامیدیها، عشق نافرجام، و آرزوی وصل سخن میگوید و در نهایت به این باور میرسد که روزی حالش به گوش پادشاه یا معشوق خواهد رسید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و عشق نافرجام ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۵۰۹
درد مرا مگر ز طبیبم دوا رسد
فریاد خستگان بلا هم خدا رسد
آن جور و خواریی که تو کردی به جان من
گر برکشم ز سینه خروشی مرا رسد
عشّاق روی خوب تو بسیار در جهان
وصلت کجا و من به کجا کی به ما رسد
حال من گدای ستمدیده حزین
روزی مگر به سمع تو ای پادشا رسد
ما خاکی ییم بر سر خاک رهش ولی
سلطان کجا به غور دل هر گدا رسد
گر سر کشد ز ما قد سرو چمن چه باک
با قامت تو سرکشی او را چرا رسد
آری اگر به طرف چمن بگذری چو باد
پابوس قد دلکش تو سرو را رسد
زآن چشم پر ز فتنه و آن زلف پر ز شور
حال خراب زار جهان تا کجا رسد
گر آشناست حاضر و بیگانه یار نیست
هم عاقبت به غور دل آشنا رسد
فریاد خستگان بلا هم خدا رسد
آن جور و خواریی که تو کردی به جان من
گر برکشم ز سینه خروشی مرا رسد
عشّاق روی خوب تو بسیار در جهان
وصلت کجا و من به کجا کی به ما رسد
حال من گدای ستمدیده حزین
روزی مگر به سمع تو ای پادشا رسد
ما خاکی ییم بر سر خاک رهش ولی
سلطان کجا به غور دل هر گدا رسد
گر سر کشد ز ما قد سرو چمن چه باک
با قامت تو سرکشی او را چرا رسد
آری اگر به طرف چمن بگذری چو باد
پابوس قد دلکش تو سرو را رسد
زآن چشم پر ز فتنه و آن زلف پر ز شور
حال خراب زار جهان تا کجا رسد
گر آشناست حاضر و بیگانه یار نیست
هم عاقبت به غور دل آشنا رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.