هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و امید به بهبودی و وصال معشوق است. شاعر از جفاهای معشوق شکایت میکند، اما همچنان به لطف و رحمت او امیدوار است. او از درد دل و اشتیاق خود میگوید و آرزو میکند که معشوق با نگاهی مهربان، درد او را تسکین دهد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به دانش ادبی بیشتری نیاز دارند.
شمارهٔ ۶۲۱
وقت رسید کان صنم حاجت ما روا کند
با من خسته دل بگو تا به کی این جفا کند
درد دل حزین من رفت برون ز حد مگر
حال من غریب را باد سحر ادا کند
درد مرا صبا بگو با بت دلپذیر من
اوست طبیب درد من درد مرا دوا کند
کام منست لعل او جان منست وصل او
از لب لعل کام من خوش بود ار روا کند
دیده ی جان نهاده ام بر در دوست حلقه وار
لطف نگار من مگر این در بسته واکند
خاک در تو مسکنم گشت چه باشد ار بتم
یک نظری ز مرحمت سوی من گدا کند
از نظری که افکند بر من خاکی از شرف
قلب من شکسته را بو که به کیمیا کند
سرو سهی چو بگذرد بر من خسته در چمن
راست بگو چه کم شود گر نظری به ما کند
نور دو دیده ام به من گر نگرد به مردمی
هست یقین که رحمتی بر من بی نوا کند
گفت نگار من شبی درد تو را دوا کنم
کام دلت دهم ز لب گفتم اگر وفا کند
روی به روی او کنم پشت به خلق عالمی
آن دل و دیده بی سبب پشت به ما چرا کند
چین دو زلف او جهان کرد شکسته دل ولی
قصد دل شکستگان هرکه کند خطا کند
با من خسته دل بگو تا به کی این جفا کند
درد دل حزین من رفت برون ز حد مگر
حال من غریب را باد سحر ادا کند
درد مرا صبا بگو با بت دلپذیر من
اوست طبیب درد من درد مرا دوا کند
کام منست لعل او جان منست وصل او
از لب لعل کام من خوش بود ار روا کند
دیده ی جان نهاده ام بر در دوست حلقه وار
لطف نگار من مگر این در بسته واکند
خاک در تو مسکنم گشت چه باشد ار بتم
یک نظری ز مرحمت سوی من گدا کند
از نظری که افکند بر من خاکی از شرف
قلب من شکسته را بو که به کیمیا کند
سرو سهی چو بگذرد بر من خسته در چمن
راست بگو چه کم شود گر نظری به ما کند
نور دو دیده ام به من گر نگرد به مردمی
هست یقین که رحمتی بر من بی نوا کند
گفت نگار من شبی درد تو را دوا کنم
کام دلت دهم ز لب گفتم اگر وفا کند
روی به روی او کنم پشت به خلق عالمی
آن دل و دیده بی سبب پشت به ما چرا کند
چین دو زلف او جهان کرد شکسته دل ولی
قصد دل شکستگان هرکه کند خطا کند
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.