هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از عشق خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تمام وجودش به او وابسته است. او از دنیا و نام و ننگ خود چشم پوشیده و تنها به عشق معشوق می‌اندیشد. شاعر حتی از حسادت دیگران به عشق خود سخن می‌گوید و نشان می‌دهد که عشق او به معشوق چقدر عمیق و بی‌نظیر است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۱

یا دست به زیر سنگم آید
یا زلف تو زیر چنگم آید

در عشق تو خرقه درفکندم
تا خود پس ازین چه رنگم آید

هر دم ز جهان عشق سنگی
بر شیشهٔ نام و ننگم آید

آن دم ز حساب عمر نبود
گر بی تو دمی درنگم آید

چون بندیشم ز هستی تو
از هستی خویش ننگم آید

چون زندگیم به توست بی تو
صحرای دو کون تنگم آید

تا مرغ تو گشت جان عطار
عالم ز حسد به جنگم آید
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.