هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت مانند باد صبا، گل، بلبل و عطر گل‌ها برای بیان احساسات عاشقانه و عرفانی استفاده می‌کند. شاعر از زیبایی‌های طبیعت و تأثیر آن بر روح و روان انسان سخن می‌گوید و از عشق و عهد کهن یاد می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند گذر عمر، شادی و غم، و تأثیر طبیعت بر زندگی انسان در این شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۵۸

گر نه از خاک درت باد صبا می‌آید
صبحدم مشک‌فشان پس ز کجا می‌آید

ای جگرسوختگان عهد کهن تازه کنید
که گل تازه به دلداری ما می‌آید

گل تر را ز دم صبح به شام اندازد
این چنین گرم که گلگون صبا می‌آید

به هواداری گل ذره صفت در رقص آی
کم ز ذره نه‌ای او هم ز هوا می‌آید

تا گذر کرد نسیم سحری بر در دوست
نوش‌دارو ز دم زهرگیا می‌آید

عمر و عیش از سر صد ناز و طرب می‌گذرد
بلبل و گل ز سر برگ و نوا می‌آید

بوی بر مشک ختا از دم عطار هوا
زانکه ناکست کزو بوی خطا می‌آید

بلبل شیفته را بی گل تر عمر عزیز
قدری فوت شد از بهر قضا می‌آید

بلبل سوخته را در جگر آب است که نیست
گل سیراب چنین تشنه چرا می‌آید

گل که غنچه به بر از خون دلش پرورده است
از کله‌داری او بسته قبا می‌آید

از بنفشه به عجب مانده‌ام کز چه سبب
روز طفلی به چمن پشت دوتا می‌آید

نسترن کوتهی عمر مگر می‌داند
زان چنین بی سر و بن بر سر پا می‌آید

بر شکر خندهٔ گل درد دل کس نگذاشت
دم عطار کزو بوی دوا می‌آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.