هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از معشوق خود با توصیفات زیبا و پراحساس یاد می‌کند. او از زیبایی‌های ظاهری معشوق مانند رخ گشاده، زلف‌های تاب‌دار، لب‌های سرخ و خط زیبا سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از تأثیرات عاطفی و روحی معشوق بر خود و دیگران صحبت می‌کند، مانند مستی و خرابی چشم‌های او و بوی باده از لبش. در نهایت، شاعر معشوق را با عناصر طبیعی مانند ماه و آفتاب مقایسه می‌کند و او را گوهری پاک و بی‌نظیر می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و توصیفات شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۳۵۹

دلبرم رخ گشاده می‌آید
تاب در زلف داده می‌آید

در دل سنگ لعل می‌بندد
کو چنین لب گشاده می‌آید

شهسوار سپهر از پی او
می‌رود کو پیاده می‌آید

زلف برهم فکنده می‌گذرد
خلق برهم فتاده می‌آید

ای عجب چشم اوست مست و خراب
وز لبش بوی باده می‌آید

پیش سرسبزی خطش چو قلم
عقل کل بر چکاده می‌آید

ماه سر درفکنده می‌گذرد
چرخ بر سر ستاده می‌آید

آفتابی که سرکش است چو تیغ
بر خطش سر نهاده می‌آید

در صفاتش ز بحر جان فرید
گهر پاک‌زاده می‌آید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.