هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زیبایی‌های طبیعت و لحظات شاد و گذرای زندگی سخن می‌گوید. شاعر از صبح، نسیم گل، و نوشیدن شراب در کنار دوستان یاد می‌کند و به گذرا بودن عمر و اهمیت استفاده از لحظات حال تأکید می‌کند. همچنین، او به ناپایداری جهان و بی‌عدالتی‌های آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم فلسفی و تأمل‌برانگیز درباره زندگی و گذرایی عمر است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به نوشیدن شراب ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۶۰

صبح از پرده به در می‌آید
اثر آه سحر می‌آید

یا کسی مشک ختن می‌بیزد
یا نسیم گل تر می‌آید

خیز ای ساقی و می‌ده به صبوح
که حریف چو شکر می‌آید

پسری کز خط سبزش چو قلم
دل عشاق به سر می‌آید

ای پسر می ده و می نوش که عمر
به سر تو که به سر می‌آید

عمرت این یکدم حالی است تو را
کیست ضامن که دگر می‌آید

تویی و یکدم و آگاه نه‌ای
کز دگر دم چه خبر می‌آید

لیک دانی تو که بی صد غم نیست
هر دمی کان ز تو بر می‌آید

سنگ بر بام فلک زن به صبوح
که فلک بر تو به در می‌آید

داد بستان ز جهانی که درو
بهتر خلق بتر می‌آید

در جهانی که همه بی‌نمکی است
قسم عطار جگر می‌آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.