۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۰۳

صبا برو ز بر من مقام یار بپرس
به لطف مسکن و مأوای آن نگار بپرس

چو در رسی به بساط شریف او ز منش
زمین ببوس و پسش نیک بی شمار بپرس

بگو که حال من از جور دشمنان زارست
دمی ز حال دل زار دوستدار بپرس

دلم به خار فراق رخت خراشیدست
ز باد حال من خوار دل فگار بپرس

گرت ز من نکند حال زار من باور
تو حال زار من از جور روزگار بپرس

چو روزگار برآشفت زلف تو با ما
به چشم تو که از آن زلف تابدار بپرس

به بوستان وصالش چو بگذری زنهار
اگر به گل نرسی حال من ز خار بپرس

چو اندرون دل من ز جور او ریشست
ز حال ناله ی زارم تو زینهار بپرس

اگر بنفشه زلفش ببینی اندر باغ
بنفشه را ز من خوار سوگوار بپرس

وگر به نرگس تر بگذری میان چمن
امانتت که از آن چشم پرخمار بپرس

وگر به قامت سرو چمن درآویزی
ز قد نارون یار غمگسار بپرس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.