هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و هجران معشوق سخن میگوید و بیان میکند که چگونه اسرار عشق را در دل نگه داشته و با وجود سرزنشهای دیگران، همچنان به عشق خود پایبند است. او از درد فراق و اشتیاق وصال میگوید و اینکه چگونه در راه عشق، همه چیز را فدا کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۱۰۷۴
شبهاست کز خیال رخ تو نخفته ایم
با هیچکس حکایت هجران نگفته ایم
اسرار عشق روی تو در دل خزینه بود
جانا به غایتی که ز جان هم نهفته ایم
چون حلقه بر در تو مقیمم از آن سبب
بسیار سرزنش که ز هرکس شنفته ایم
از لوح خاطر من دلخسته فراق
جز مهر روی دوست همه چیز رفته ایم
دُرّ وصال تو چو به دستم نمی فتد
آهن به سوزن مژه در هجر سفته ایم
از آب دیده ام که جهان سر به سر گرفت
اندر هوای وصل تو چون گل شکفته ایم
با درد اشتیاق تو ای جان نازنین
ما ترک نام و ننگ جهان جمله گفته ایم
با هیچکس حکایت هجران نگفته ایم
اسرار عشق روی تو در دل خزینه بود
جانا به غایتی که ز جان هم نهفته ایم
چون حلقه بر در تو مقیمم از آن سبب
بسیار سرزنش که ز هرکس شنفته ایم
از لوح خاطر من دلخسته فراق
جز مهر روی دوست همه چیز رفته ایم
دُرّ وصال تو چو به دستم نمی فتد
آهن به سوزن مژه در هجر سفته ایم
از آب دیده ام که جهان سر به سر گرفت
اندر هوای وصل تو چون گل شکفته ایم
با درد اشتیاق تو ای جان نازنین
ما ترک نام و ننگ جهان جمله گفته ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.