هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فراق یار میگوید و درد دوری از معشوق را بیان میکند. او از آرزوی دیدار و وصال سخن میگوید و از بیتابیهای دلش در غم هجران مینالد. شاعر از معشوق میخواهد که رحمتی کند و او را از این حال نجات دهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیدهی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.
شمارهٔ ۱۱۱۸
بی کنارت در میان خونم این نازک میان
زین میان تا چند باشم از کنارت برکران
آن سعادت کو که گیرم یک زمانت در کنار
وآن عنایت کو که با من یکدم آیی در میان
گرفتد بر چشم من چشم تو ای چشم و چراغ
چشمه های خون دل بینی ز چشم من روان
ای صبا با آن نگار شوخ سنگین دل بگو
این چنین پرسند آخر دوستان از دوستان
گرچه یادت در دلم دانم که هرگز نگذرد
یک نفس بیرون نخواهد شد مرا یادت ز جان
آرزوی وصل داری رخ متاب از تیغ هجر
گر جمال کعبه می خواهی متاب از ره عنان
چند رانی از برم ای دوست در دوران گل
بلبل شوریده نتواند برید از بوستان
از وصال روح بخشت یک زمانم شاد کن
تاکیم سرگشته داری در غم ای جان و جهان
زین میان تا چند باشم از کنارت برکران
آن سعادت کو که گیرم یک زمانت در کنار
وآن عنایت کو که با من یکدم آیی در میان
گرفتد بر چشم من چشم تو ای چشم و چراغ
چشمه های خون دل بینی ز چشم من روان
ای صبا با آن نگار شوخ سنگین دل بگو
این چنین پرسند آخر دوستان از دوستان
گرچه یادت در دلم دانم که هرگز نگذرد
یک نفس بیرون نخواهد شد مرا یادت ز جان
آرزوی وصل داری رخ متاب از تیغ هجر
گر جمال کعبه می خواهی متاب از ره عنان
چند رانی از برم ای دوست در دوران گل
بلبل شوریده نتواند برید از بوستان
از وصال روح بخشت یک زمانم شاد کن
تاکیم سرگشته داری در غم ای جان و جهان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.