هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق و فداکاری در راه معشوق و رهایی از خودخواهی و مادیات میپردازد. شاعر از خواننده میخواهد که برای رسیدن به کمال و رضایت درونی، از خودخواهی و تعلقات دنیوی دوری کند و به عشق حقیقی و فداکاری در راه معشوق روی آورد. همچنین، تأکید بر فنا شدن در راه عشق و رهایی از وجود مادی برای رسیدن به سعادت ابدی است.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، مفاهیمی مانند فداکاری، فنا شدن در راه عشق، و رهایی از تعلقات دنیوی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۴۴۲
هر که هست اندر پی بهبود خویش
دور افتادست از مقصود خویش
تو ایازی پوستین را یاد دار
تا نیفتی دور از محمود خویش
عاشقی باید که بر هم سوزد او
عالمی از آه خون آلود خویش
نیست از تو یک نفس خشنود دوست
تا تو هستی یک نفس خشنود خویش
زاهد افسرده چوب سنجد است
خوش بسوز ای عاشق اکنون عود خویش
حلقهٔ معشوق گیر و وقف کن
بر در او جان غم فرسود خویش
چون درین سودا زیان از سود به
پس درین سودا زیان کن سود خویش
تا کی از بود تو و نابود تو
درگذر از بود و از نابود خویش
آتشی در هستی تاریک زن
پس برون آی از میان دود خویش
گر فنا گردی چو عطار از وجود
فال گیر از طالع مسعود خویش
دور افتادست از مقصود خویش
تو ایازی پوستین را یاد دار
تا نیفتی دور از محمود خویش
عاشقی باید که بر هم سوزد او
عالمی از آه خون آلود خویش
نیست از تو یک نفس خشنود دوست
تا تو هستی یک نفس خشنود خویش
زاهد افسرده چوب سنجد است
خوش بسوز ای عاشق اکنون عود خویش
حلقهٔ معشوق گیر و وقف کن
بر در او جان غم فرسود خویش
چون درین سودا زیان از سود به
پس درین سودا زیان کن سود خویش
تا کی از بود تو و نابود تو
درگذر از بود و از نابود خویش
آتشی در هستی تاریک زن
پس برون آی از میان دود خویش
گر فنا گردی چو عطار از وجود
فال گیر از طالع مسعود خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.