هوش مصنوعی: این متن به زیبایی و عظمت یک شخص (احتمالاً معشوق یا یک شخصیت معنوی) اشاره دارد که گویی آیینه‌ای است که تمام جهان در آن منعکس شده است. شاعر از دیدن این آیینه و انعکاس جهان در آن سخن می‌گوید و بیان می‌کند که این آیینه فارغ از هر نشانه‌ای است و ذات آن برای دیگران ناشناخته باقی مانده است. شاعر همچنین از احساسات عمیق خود و دیگران در مواجهه با این واقعه سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن دارد.

غزل شمارهٔ ۴۷۲

روی تو در حسن چنان دیده‌ام
کاینهٔ هر دو جهان دیده‌ام

جمله از آن آینه پیدا نمود
واینه از جمله نهان دیده‌ام

هست در آیینه نشان صد هزار
واینه فارغ ز نشان دیده‌ام

صورت در آینه از آینه
نیست خبردار چنان دیده‌ام

جمله درین آینه جلوه‌گرند
واینه را حافظ آن دیده‌ام

صورت آن آینه چون جسم بود
پرتو آن آینه جان دیده‌ام

جوهر آن آینه چون کس ندید
من چه زنم دم که عیان دیده‌ام

لیک کسی را ز چنان جوهری
هیچ نه شرح و نه بیان دیده‌ام

جملهٔ ذرات ازو بر کنار
با همه او را به میان دیده‌ام

یافته‌ام از همه بس فارغش
پس همه را کرده ضمان دیده‌ام

با تو و بی تو چه دهم شرح این
چون به ندانم که چه سان دیده‌ام

یک همه دان در دو جهان کس ندید
چون دو جهان یک همه دان دیده‌ام

جملهٔ مردان جهان دیده را
در غم این نعره‌زنان دیده‌ام

دایم ازین واقعه عطار را
نوحه‌گری اشک فشان دیده‌ام
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.