هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از جفاهای معشوق، بیوفاییها و شکهای خود مینالد و احساس تنهایی و ناامیدی را بیان میکند. همچنین، اشارهای به دوری از یار و اشکهای بیپایان دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۲۱
دیگر دلم خدنگ جفا رانشان شدست
جرمی ز من مگر بتو خاطرنشان شدست؟
بی وعده آمدی که زشادی شوم هلاک
دل در گمان که یار بمن مهربان شدست
پاکست دامنش ولی از اختلاط غیر
حق با دل منست اگر بدگمان شدست
تا بسته باز رخت سفر، در قفای یار
صد کاروان اشگ ز چشمم روان شدست
بی مهر دیگران ونکویان طبیب را
ترسم گمان کنند که چون دیگران شدست
جرمی ز من مگر بتو خاطرنشان شدست؟
بی وعده آمدی که زشادی شوم هلاک
دل در گمان که یار بمن مهربان شدست
پاکست دامنش ولی از اختلاط غیر
حق با دل منست اگر بدگمان شدست
تا بسته باز رخت سفر، در قفای یار
صد کاروان اشگ ز چشمم روان شدست
بی مهر دیگران ونکویان طبیب را
ترسم گمان کنند که چون دیگران شدست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.