هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد و رنج انسان در برابر ستم و بیعدالتی جهان سخن میگوید. شاعر از ناملایمات زندگی، بینیازی و غرور قدرتمندان، و رنجهای عاطفی مانند یتیمی و خشکی دل مینالد. همچنین، به خطرات دشمنی با ضعیفان و انتقام طبیعت اشاره میکند. در نهایت، شاعر از سنگینی دل و زنگارهای روحی خود میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ستمگری، انتقام، و رنجهای عاطفی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۶۴
هر که از خون جگر چون لاله ساغر می کشد
منت احسان کی از چرخ ستمگر می کشد
زآستان بی نیازی تا کف خاکی بجاست
کی سر ما خاکساران ناز افسر می کشد
میرود گرد یتیمی، کی بشستن از گهر؟
منت خشگی دلم از دیده تر می کشد
عزت دنیا هماغوشست با حسن سلوک
رشته هموار سر از جیب گوهر می کشد
با ضعیفان دشمنی، دارد خطرها در کمین
انتقام شمع را از شعله، صرصر می کشد
منت صیقل مرا بر دل گران آمد طبیب
زنگ را آئینه من سنگ در بر می کشد
منت احسان کی از چرخ ستمگر می کشد
زآستان بی نیازی تا کف خاکی بجاست
کی سر ما خاکساران ناز افسر می کشد
میرود گرد یتیمی، کی بشستن از گهر؟
منت خشگی دلم از دیده تر می کشد
عزت دنیا هماغوشست با حسن سلوک
رشته هموار سر از جیب گوهر می کشد
با ضعیفان دشمنی، دارد خطرها در کمین
انتقام شمع را از شعله، صرصر می کشد
منت صیقل مرا بر دل گران آمد طبیب
زنگ را آئینه من سنگ در بر می کشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.