۲۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷

گفتی که با دلت غم هجران چه می کند
باد خزان ببین بگلستان چه می کند

منعم کنی ز گریه خونین و با دلم
آگه نئی که کاوش مژگان چه می کند

از دامن وصال تو دستی که کوتهست
ای وای اگر رسد بگریبان چه می کند

آن بلبلی که کنج غمی همچو دام یافت
این یک دور روزه سیر گلستان چه می کند

دامن کشان چو بگذری از خاک کشتگان
نظاره کن که خون شهیدان چه می کند

سیمین تنی که خنده زند بر صفای صبح
در حیرتم که گل بگریبان چه می کند

تا کی طبیب تهمت نظاره می کشی
با حسن یار دیده حیران چه می کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.