۲۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۱

گرنه گل ناله ای از مرغ چمن گوش کند
ناله را مرغ چمن به که فراموش کند

نالم از دیده تر تابکی از مشت خسی
هر نفس آتشی افروزم و خاموش کند

در کنار توازین رشگ خورم خون که مباد
با خیال تو کسی دست در آغوش کند

تا بکی جور جوانان قصب پوش مگر
اثری ناله پیران خشن پوش کند

سادگی بین که باین سست وفا یار طبیب
بسته ام عهدی و دانم که فراموش کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.