هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج خود می‌گوید و بیان می‌کند که فریادها و ناله‌هایش به گوش کسی نمی‌رسد. او از بی‌توجهی دیگران به دردهایش شکایت دارد و با تصاویر شاعرانه مانند خاک شدن در راه معشوق و شکسته‌رنگی گل‌ها، احساس تنهایی و ناامیدی خود را بیان می‌کند. با این حال، در پایان اشاره می‌کند که شاد است زیرا عشق وجود دارد، حتی اگر درد دیگران به درد او نرسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن به بلوغ عاطفی و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۵

فریاد من بچرخ نه هر دم نمی رسد
عیسی دمی چه سود بدردم نمی رسد

دردم ز کار برد ازین پس زمن مرنج
گر ناله ام بگوش تو هر دم نمی رسد

تا در ره تو خاک شدم مشگ ناب را
گر توتیا کنند بگردم نمی رسد

هر چند تند سیر بود سیل نوبهار
اما با شگ بادیه گردم نمی رسد

دیدم شکسته رنگی گلهای این چمن
رنگ گلی بگونه زردم نمی رسد

شادم که هست گرچه بسی دردمند عشق
درد کسی طبیب بدردم نمی رسد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.