۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۵

هرگز بیاد ما زر و گوهر نمی رسد
ما را بیغیر یار بخاطر نمی رسد

اشگی بدیده کی رسد از گرمی جگر
از شیشه این شراب بساغر نمی رسد

در پیش ما که بی سروسامان عالمیم
دردسری بمنت افسر نمی رسد

دل معرفت ز عشق پذیرد که آینه
روشنگری چو نیست بجوهر نمی رسد

تا کی طبیب شکوه کنی از جفای دهر
شرح غم فراق بآخر نمی رسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.