هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دردها و رنجهای عاطفی خود میگوید. او احساس میکند که با وجود شکستها و خرابیهای درونی، هنوز امید و تعلقی به زندگی دارد. همچنین از بیتوجهی معشوق و رنجهای ناشی از آن شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و شکایتهای عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین ممکن است برخی از مفاهیم برای سنین پایینتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۹۰
ز پا فتادم و رویم بمنزلست هنوز
شکست کشتی و چشمم بساحلست هنوز
چه حالتست ندانم که بارها از دل
شدم خراب و مرا کار با دلست هنوز
ادب نهشت دریغا که بر زبان آرم
شکایتی که مرا از تو در دلست هنوز
زالتفات نهانش بدیگران پیداست
که از تغافلم آن شوخ غافلست هنوز
زگریه باز چه داری طبیب روز وداع
مرا که دیده به دنبال محملست هنوز
شکست کشتی و چشمم بساحلست هنوز
چه حالتست ندانم که بارها از دل
شدم خراب و مرا کار با دلست هنوز
ادب نهشت دریغا که بر زبان آرم
شکایتی که مرا از تو در دلست هنوز
زالتفات نهانش بدیگران پیداست
که از تغافلم آن شوخ غافلست هنوز
زگریه باز چه داری طبیب روز وداع
مرا که دیده به دنبال محملست هنوز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.