۲۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰

ز پا فتادم و رویم بمنزلست هنوز
شکست کشتی و چشمم بساحلست هنوز

چه حالتست ندانم که بارها از دل
شدم خراب و مرا کار با دلست هنوز

ادب نهشت دریغا که بر زبان آرم
شکایتی که مرا از تو در دلست هنوز

زالتفات نهانش بدیگران پیداست
که از تغافلم آن شوخ غافلست هنوز

زگریه باز چه داری طبیب روز وداع
مرا که دیده به دنبال محملست هنوز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.