۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۹

قسمتم گرمی بازار نگردد هرگز
کس خریدار من زار نگردد هرگز

ای خوش آن می که چو هشیار کشد ز آن گردد
آنچنان مست که هشیار نگردد هرگز

من و آن گوهر ارزنده که پیرامن آن
بس گرانست خریدار نگردد هرگز

ای خوش آن دام که اندیشه آزادی آن
در دل مرغ گرفتار نگردد هرگز

غیر یاری که مرا بازستاند از من
به که با من دگری یار نگردد هرگز

گو میندیش زمن خصم که بخت سیهم
پاسبانیست که بیدار نگردد هرگز

فاش شد راز دل افسوس ز غمازی اشگ
مدعی محرم اسرار نگردد هرگز

از شکر خنده طبیب آنکه نمک ریخت بدل
مرهم سینه افگار نگردد هرگز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.