هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود درباره عشق، جدایی، و ناامیدی از جهان سخن می‌گوید. او از غم و اندوه خود می‌نالد و آرزو می‌کند که بتواند از این وضعیت رهایی یابد. همچنین، اشاره‌ای به گذرا بودن زندگی و زیبایی‌های آن دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۰۶

صبح محشر که من از خواب گران برخیزم
بود آیا که برویت نگران برخیزم

بس ملولم ز جهان بلبل خوش نغمه کجاست
کز سر هر دو جهان دست فشان برخیزم

از وصالم چه تمتع ز تو ای آفت جان
تا نشینی بکنارم ز میان برخیزم

آه از آن لحظه که در بزم نشینی تو و من
خیزم از انجمن و دل نگران برخیزم

گل دو روزیست، همان به که ازین طرف چمن
پیش از آن دم که وزد باد خزان برخیزم

هر طرف مینگرم بی خبرانند طبیب
به که از محفل این بیخبران برخیزم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.