هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و جفای معشوق می‌نالد. او از گریه و ناله به عنوان تنها چاره‌ی دل ناشادش یاد می‌کند و بیان می‌کند که با وجود عشق شدید به معشوق، راهی به دل او ندارد. شاعر همچنین از تأثیر نگاه معشوق بر خود می‌گوید و اینکه چگونه یادآوری چشمان مست او، اشکش را جاری می‌سازد. در نهایت، او خود را در زمره‌ی ستمدیدگان می‌داند و دلش را هدف تیر صیاد (معشوق) می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات پیچیده‌ی بیان شده در شعر، برای درک و تجربه‌ی مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۰۷

چون شکوه از جفای تو بنیاد می کنم
از گریه چاره دل ناشاد می کنم

راهی چو در دل تو ندارم ازین چه سود
کز ناله رخنه در دل فولاد می کنم

از دیده ام سرشگ چو هوشم زسر رود
هر گاه چشم مست ترا یاد می کنم

تا باشم از شمار ستمدیدگان طبیب
دل را نشان ناوک صیاد می کنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.