هوش مصنوعی:
شعر بالا بیانگر احساسات غمگینانه و تنهایی شاعر است که در شب به ناله و شکوه میپردد. او از نبود وفا و محبت در جهان شکایت دارد و با چشمانی اشکبار مانند قطره شبنم سفر میکند. شاعر از درد دل خود میگوید و با آهی از دل، سخنانش را مختصر میکند. او از خون دل و داغدار بودن خود مینویسد و مانند لاله در قدح شراب، درد خود را تسکین میدهد. در نهایت، شاعر به طبیب آتشین جگر اشاره میکند و از کشیدن آه و تر کردن دامان به عنوان چارهای برای غم خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و غمگینانه است که درک آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد دل، نبود وفا، و استفاده از استعارههایی مانند 'خون دل' و 'آتشین جگر' نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۱۳
شب شد که شکوه ها ز دل تنگ برکنیم
نالیم آنقدر که جهان را خبر کنیم
نشنیده ایم بوی وفا چون درین چمن
با چشم تر چو قطره شبنم سفر کنیم
پرسد اگر کسی زدل ناتوان ما
آهی زدل کشیم و سخن مختصر کنیم
تا می توان ز خون دل داغدار خویش
چون لاله در قدح می بی دردسر کنیم
تا در بساط دیده نمی هست چون صدف
کی چشم خود سفید بآب گهر کنیم
غمگین مباش کز جگر آتشین طبیب
آهی کشیم و چاره دامان تر کنیم
نالیم آنقدر که جهان را خبر کنیم
نشنیده ایم بوی وفا چون درین چمن
با چشم تر چو قطره شبنم سفر کنیم
پرسد اگر کسی زدل ناتوان ما
آهی زدل کشیم و سخن مختصر کنیم
تا می توان ز خون دل داغدار خویش
چون لاله در قدح می بی دردسر کنیم
تا در بساط دیده نمی هست چون صدف
کی چشم خود سفید بآب گهر کنیم
غمگین مباش کز جگر آتشین طبیب
آهی کشیم و چاره دامان تر کنیم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.