۱۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۹

آنکه پیوسته به رویت نگرانست، منم
وانکه حیران تو بیش از دگرانست منم

آنکه از کوی تو ای خانه برانداز امید
بسته رخت سفر و دلنگرانست منم

نقد جان می دهم و جنس وفا می طلبم
آن خریدار متاعی که گرانست منم

میگساران همه از جای، سبک برجستند
آن سیه بخت که در خواب گرانست منم

عاشقان تو همه نام و نشانی دارند
آنکه در کوی تو بینام و نشانست منم

پایه قرب مرا بین که بخلوتگه یار
آنکه او محرم هر راز نهانست منم

با تو پیمان وفا غیر بسی بست و شکست
آنکه در عهده وفای تو همانست منم

رهرو عشق بسی هست طبیبا، لیکن
آنکه در مرحله از گرم روانست، منم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.