هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی و دل‌شکستگی خود از عهدشکنی معشوق می‌گوید. او که روزی امید به وصال داشت، اکنون با جفا و ناامیدی روبه‌رو شده و آرزو می‌کند که ای کاش به جای این عشق دردآور، عشقی دیگر می‌داشت. همچنین، از شب‌های بیداری و اشک‌هایش یاد می‌کند و افسوس گذشته را می‌خورد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق مانند دل‌شکستگی و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۲۵

بسکه دیدم سست عهدی از تو دل برداشتم
از تو ای پیمان شکن امید دیگر داشتم

داشتم امید وصل اکنون بهجران خوشدلم
عاقبت بر دل نهادم آنچه در سر داشتم

سرکشی ای شاخ گل از بلبل خود تا بچند
کاشکی من آشیان بر شاخ دیگر داشتم

در خیالت سر بزانو دوش خوابم برده بود
یارب از آن خواب خوش بهر چه سر برداشتم

ای خوش آن شبها که در هجر فروزان اختری
مردمان در خواب و من چشمی باختر داشتم

مردم از افسردگی افسوس از آن عهدی طبیب
کآستین را هر زمان بر دیده تر داشتم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.