هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از احساسات خود نسبت به معشوق سخن میگوید. او از نگاههای نازنین، رازداری، و درد دوری میگوید و از معشوق میخواهد که از او دوری نکند. همچنین، شاعر به زیباییهای عشق و وصلت اشاره میکند و از تلخی جدایی مینالد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به درک عمیقتری از روابط عاطفی دارند.
شمارهٔ ۱۳۴
چه خوشست از تو گاهی مژه نیم باز کردن
به تلافی تغافل نگهی به ناز کردن
نتوان چو فاش از تو سر شکوه باز کردن
من و محرمی و کنجی بنهفته راز کردن
چه تمتع است ما را ز تو ای نهال سرکش
که به میوه ی تو دستی نتوان دراز کردن
مکن احتراز از من که به روی عشق بازان
در وصل چون گشادی نسزد فراز کردن
مگزین جدائی از وی که طبیب خسته دل را
چو به دام هر بستی سمتست باز کردن
به تلافی تغافل نگهی به ناز کردن
نتوان چو فاش از تو سر شکوه باز کردن
من و محرمی و کنجی بنهفته راز کردن
چه تمتع است ما را ز تو ای نهال سرکش
که به میوه ی تو دستی نتوان دراز کردن
مکن احتراز از من که به روی عشق بازان
در وصل چون گشادی نسزد فراز کردن
مگزین جدائی از وی که طبیب خسته دل را
چو به دام هر بستی سمتست باز کردن
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.