۱۷۵ بار خوانده شده
چه خوشست از تو گاهی مژه نیم باز کردن
به تلافی تغافل نگهی به ناز کردن
نتوان چو فاش از تو سر شکوه باز کردن
من و محرمی و کنجی بنهفته راز کردن
چه تمتع است ما را ز تو ای نهال سرکش
که به میوه ی تو دستی نتوان دراز کردن
مکن احتراز از من که به روی عشق بازان
در وصل چون گشادی نسزد فراز کردن
مگزین جدائی از وی که طبیب خسته دل را
چو به دام هر بستی سمتست باز کردن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
به تلافی تغافل نگهی به ناز کردن
نتوان چو فاش از تو سر شکوه باز کردن
من و محرمی و کنجی بنهفته راز کردن
چه تمتع است ما را ز تو ای نهال سرکش
که به میوه ی تو دستی نتوان دراز کردن
مکن احتراز از من که به روی عشق بازان
در وصل چون گشادی نسزد فراز کردن
مگزین جدائی از وی که طبیب خسته دل را
چو به دام هر بستی سمتست باز کردن
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.