هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از لذت نوشیدن شراب و عشق به معشوق سخن میگوید. او به داشتن غلامی وفادار و ارزشمند اشاره میکند و از باد صبا میخواهد که پیامی از دوست برساند. همچنین، شاعر از اسارت در دام عشق و ناتوانی در رهایی از آن میگوید و در پایان به ناتوانی طبیب در درمان درد عشق اشاره میکند.
رده سنی:
18+
اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عاشقانه پیچیده که برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۴۹
از می لعل بکف تا دو سه جامی داری
نوش کن نوش که خوش عیش مدامی داری
بنده ای همچو منت نیست بهیچم مفروش
خبرت نیست که ارزنده غلامی داری
می روم هر نفس از خود، من ای باد صبا
می توان یافت که از دوست پیامی داری
کی ز قید تو توان رست که در صید گهت
هر طرف می نگرم دانه و دامی داری
نیست اکنون چو ترا قوت رفتار طبیب
زین چه حاصل که بکویش دو سه گامی داری
نوش کن نوش که خوش عیش مدامی داری
بنده ای همچو منت نیست بهیچم مفروش
خبرت نیست که ارزنده غلامی داری
می روم هر نفس از خود، من ای باد صبا
می توان یافت که از دوست پیامی داری
کی ز قید تو توان رست که در صید گهت
هر طرف می نگرم دانه و دامی داری
نیست اکنون چو ترا قوت رفتار طبیب
زین چه حاصل که بکویش دو سه گامی داری
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.