هوش مصنوعی: این متن به بیان درد و رنج مردم تحت ستم و بی‌عدالتی حکومت‌ها می‌پردازد. شاعر از ظلم شاهان شکایت کرده و از خدا می‌خواهد که به فقرا کمک کند. همچنین، او از گم‌کرده‌ راهی خود و امید به نجات سخن می‌گوید. در پایان، متن به اهمیت عدالت و ترحم بر بی‌گناهان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین انتقادی نسبت به حکومت و بی‌عدالتی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی مفاهیم عرفانی و اخلاقی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۵۴

چو باشد مایل بیداد شاهی
چه خیزد از فغان دادخواهی

ببخشا بر تهیدستان خدا را
بشکر آنکه داری دستگاهی

شبست و وادی و گمکرده راهم
مگر آید زغیبم خضر راهی

زخیل آن سگانم کو ندارد
بغیر از آستان تو پناهی

عجب دارم که چون میرم باین سوز
گلی روید زخاکم یا گیاهی

در آن ملکی که شاهی داورش نیست
مبارک ملکی و فرخنده شاهی!

طبیب خسته را بیجا مرنجان
حذر میکن ز آه بی گناهی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.