۱۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۹

زصید من چه شود گر عنان بگردانی
عنان ز صید من ناتوانی بگردانی

زگلبنی که برو بلبل آشیان بستی
گلش چو ریخت مباد آشیان بگردانی

سزد چو رفته ام از خود گر آشیان مرا
بگرد باغ تو ای باغبان بگردانی

دلم ز وعده وصلت قرار چون گیرد
که سست عهدی هر دم زبان بگردانی

گمان مبر که بهیچ آستانه ره یابم
اگر تو راهم ازین آستان بگردانی

طبیب چند نشینی بفکر سود و زیان
خوش آنکه روی ز سود و زیان بگردانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.