هوش مصنوعی: شاعر در این متن از هویت دیرینه خود به عنوان یک گبر (زرتشتی) سخن می‌گوید که بت‌خانه‌ای بنا کرده و در آن به عبادت مشغول بوده است. او از تغییرات درونی و بیرونی خود سخن می‌گوید، از جمله بازسازی بت‌ها و تغییر دین خود. شاعر همچنین به انتقاد از مسلمانان و عطار (شخصیتی معنوی) می‌پردازد و در نهایت از فنا شدن خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم مانند 'زنا با مادر' و 'فنا شدن' ممکن است نیاز به تفسیر و تحلیل بیشتری داشته باشند که برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۴۹۳

منم آن گبر دیرینه که بتخانه بنا کردم
شدم بر بام بتخانه درین عالم ندا کردم

صلای کفر در دادم شما را ای مسلمانان
که من آن کهنه بت‌ها را دگر باره جلا کردم

از آن مادر که من زادم، دگر باره شدم جفتش
از آنم گبر می خوانند که با مادر زنا کردم

به بکری زادم از مادر از آن عیسیم می‌خوانند
که من این شیر مادر را دگر باره غذا کردم

اگر عطار مسکین را درین گبری بسوزانند
گوا باشید ای مردان که من خود را فنا کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.