۲۲۴ بار خوانده شده

بخش ۳۲ - جنگ های اردشیر در مغرب

وزان سو چو از مصر پرداخت شاه
به یونان فرستاد از نو سپاه

سپهدارشان ارتباز دلیر
که لیدی بدو داد فرخ زریر

تباک آن یل نامدار گزین
بد آگاه از کار یونان زمین

که چون کشته شد نامور مهرنوش
به افسون آن مردم زرق کوش

چنین رای نیک آن سپهدار زد
که خرس و مگس را به هم افکند

همی تیز کرد آتش فتنه را
به هم ریخت اسپرته و آتنه را

به هم چون در انداخت آن هردوان
به خاک اندر آمد سر جاودان

تمیستوکل کو بد به دریا امیر
به زنهار آمد بر اردشیر

شهنشه بپرسید و بنواختش
به نزدیک خود جایگه ساختش

زخون برادر نیاورد یاد
زیونان یکی بندر او را بداد

وز او شاد ماندند قوم یهود
که بس نیکویی ها برایشان نمود

همان شهر سارو به سر آورید
که دارا به گردش حصاری کشید

یکی انجمن کرد دانش به نام
چهل سال بد در جهان شادکام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۱ - سرکشی کردن مکابیز با اردشیر
گوهر بعدی:بخش ۳۳ - شاهنشاهی زریر ثانی و شغاد برادرش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.