۲۲۹ بار خوانده شده

بخش ۳۳ - شاهنشاهی زریر ثانی و شغاد برادرش

پس از وی زرکسیس بر شد به گاه
که او بود فرزند مهتر زشاه

مگر مادرش بود داماسپی
نژادش همی بود گشتاسبی

همانا برادرش بودی شغاد
که از بابل و کلده بودش نژاد

به یونان زبان چون سخن راندند
ورا سغدیانوس می خواندند

حسد برد آن بدگهر بر زریر
دو ماه از پس مردن اردشیر

به همراهی خواجه ناسپاس
که نامش همی بود فارناسیاس

به گاهی که شه مست بودی به خواب
بکشت و بیفکند در چاه آب

خود آنگه به تخت مهی بر نشست
یکی تیغ زهر آب داده بدست

همان خواجه باوفای زریر
که باکور خواندش همی اردشیر

گرفت و به خاکش بیفکند زار
همی ساخت پس پیکرش سنگسار

سپاهی ازو روی برکاشتند
همه تخم کینش به دل کاشتند

برادرش کو بود در باختر
همی خواست آرد زمانش به سر

جهان جوی را بود اخواست نام
که داراب نیزش همی خواند نام

ز کار شغادش خبر چون رسید
یکی لشکر از باختر برکشید

چو داراب آمد به استرخ باز
همه لشکر آمد سوی وی فراز

به جایی که خوانند دارا بگرد
که دیوار شهر اندر آورد گرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۲ - جنگ های اردشیر در مغرب
گوهر بعدی:بخش ۳۴ - شاهنشاهی داراب بن بهمن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.