هوش مصنوعی: این متن بخشی از یک داستان حماسی است که به لشکرکشی‌های دارا (داریوش) و اسکندر می‌پردازد. دارا سپاهی از مناطق مختلف گرد می‌آورد، اما بخت با او یار نبود. اسکندر به فلسطین حمله می‌کند و شهرهای مختلف را فتح می‌نماید، به جز شهر تیر که پس از شش ماه مقاومت سقوط می‌کند. سپس اسکندر به مصر می‌رود و شهر اسکندریه را بنا می‌کند. در ادامه، اسکندر به معبد آمون می‌رود و مورد استقبال قرار می‌گیرد. پس از گرفتن باج از سودان و حبشه، قصد حرکت به سمت کارتاج را دارد که با پیام‌های زنی از فینیکیه مواجه می‌شود.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین حماسی و تاریخی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن قابل درک نباشد. همچنین، برخی جزئیات جنگ‌ها و فتوحات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

بخش ۴۹ - دیگر باره لشکر آراستن دارا

دگر باره دارا سپه کرد ساز
زهر کشوری خواست گردن فراز

زساسا و از بلخ و از پارتا
زارکوش و هرکانی و پارسا

زکادوزن و مدیه و اوجهی
زهند و زکوله هم از نجدهی

ز آتور و کلدان و ارمینیه
ز پونت و زقفقاز وز یونیه

سپه را میان و کرانه نبود
همان بخت دارا جوانه نبود

وزین روی اسکندر شیرگیر
به سوی فلسطین درآمد دلیر

همه خاک سیری و سیدون و شام
بدو باژ دادند و گشتند رام

به جز شهر پاتخت تیر بزرگ
که سرباز زد زان قزال بزرگ

سکندر چو شش ماه کوشش نمود
زدریا مرآن شهر را برگشود

همه مردم تیر کرده اسیر
چون برده بفروخت برنا و پیر

وز آن جا سوی مصر لشکر براند
به اسکندریه زمانی بماند

زتیر آن چه اندوخت آن سرفراز
همه یک سر آورد آن جا فراز

یکی شهر آراست هم چون چراغ
پر از گلشن و کاخ و میدان و باغ

همه مصر گشتند او را رهی
که آیین شان یافت زو فرهی

سوی دیر آمون چو آمد فراز
همه اهل دیرش بشد پیش باز

پر آواز ازو گشت ایوان و کاخ
به سرش اوفکندند تاجی دو شاخ

همین است مرغ سرافیل دم
که با او سخن گفت از بیش و کم

ز سود و حبش چون که بگرفت باج
همی خواست رفتن سوی کارتاج

زنی کو به کرتاج بد پادشاه
به هدیه بگرداند او را زراه

به شهنامه قیدافه خواند ورا
که براندپس بود فرمان روا

سخن چون زن فینیک راند همی
دژ شاه فریانش خواند همی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۸ - جنگ نخستین دارا با اسکندر
گوهر بعدی:بخش ۵۰ - نامه دارا به اسکندر و پاسخ آن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.