هوش مصنوعی: در این متن، نبرد بین دارا (داریوش) و اسکندر مقدونی توصیف شده است. دارا با سپاهی پراکنده و بی‌انگیزه روبرو می‌شود، در حالی که اسکندر با لشکری منظم و قدرتمند به میدان می‌آید. پس از شکست دارا، او فرار می‌کند و اسکندر به شهرهای مختلف مانند بابل و شوش می‌رود و در آنجا اقامت می‌کند. در نهایت، یونانیان شادی می‌کنند.
رده سنی: 14+ این متن دارای موضوعات تاریخی و حماسی است و ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، توصیف نبردها و مفاهیم پیچیده‌تر آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

بخش ۵۱ - جنگ دوم دارا با اسکندر و گریختن دارا

چو برخواند دارا بسی شد دژم
به جنگ اندران رای زد بیش و کم

درم داد و روزی دهان را بخواند
سپه را سوی دشت اربیل راند

به هامون اگر بود شیب و فراز
بفرمود کردن به گردون کراز

که پیل و سواره در آن پهن دشت
توانند هر جایگه پهن گشت

وز آن سوی اسکندر نامدار
یکی لشکر آراست بیش از شمار

ز مصر و فلسطین و هاماوران
هم از لیدیا نیز نام آوران

گزین کرد و آمد به دشت نبرد
به آوردگه اندر آورد کرد

میان دو لشکر دو فرسنگ بود
زمین از سواران کین تنگ بود

همی خواست دارا که کارزار
فراگیرد آن لشکر نامدار

ولیکن پراکنده بودش سپاه
سپاهی نه پر آرزو رزمخواه

شکسته دل و گشته از رزم سیر
سکندر ابر نظم پالسکه چیر

چو سردار لشکر تنک دل بود
به جنگ آوران کار مشکل بود

گران مایگان زینهاری شدند
به نزد سکندر به زاری شدند

چو دارا چنان دید برکاست روی
گریزان همی رفت باهای هوی

زاربیل آمد به سوی مدی
ازو دور شد فره ایزدی

وز آن رو سکندر به بابل رسید
در آن جایگه چند ماه آرمید

از آن جا به شوش اندر آمد دلیر
نشست از برگاه فرخ زریر

زسوزا بیامد به استرخ باز
زمستان به سر برد آن جا دراز

یکی آتش افروخت در پرسه ویل
که استرخ شد سوخته تا دو میل

ازین کار بهرش نبد جز زیان
همی جست شادی یونانیان
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۰ - نامه دارا به اسکندر و پاسخ آن
گوهر بعدی:بخش ۵۲ - کشته شدن دارا به دست ستراپان خود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.