هوش مصنوعی: این متن بخشی از یک داستان حماسی است که به شرح نبردها و رویدادهای سیاسی میان شخصیت‌هایی مانند بهرام چوبین، خسرو پرویز و قیصر می‌پردازد. در این بخش، بهرام چوبین با سپاهش به نبرد می‌پردازد، اسیرانی مانند بندوی و گرگ گستهم را به بند می‌کشد، اما سپس با خسرو پرویز درگیر می‌شود. خسرو پرویز با قیصر متحد می‌شود و سپاه و گنج و حتی دخترش را به او می‌سپارد. بزرگان ایران از بهرام روی برمی‌تابند و بندوی را آزاد می‌کنند. نبردهای شدیدی میان طرفین رخ می‌دهد و در نهایت بهرام شکست می‌خورد و بسیاری از سرداران کشته می‌شوند.
رده سنی: 14+ متن دارای مضامین حماسی، نبردهای خشونت‌آمیز و روابط سیاسی پیچیده است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، استفاده از زبان کهن و ساختار شعری ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

بخش ۸۲ - پادشاهی بهرام چوبینه

وزان روی بهرام یل با سپاه
به هر سو پژوهش نمودی زشاه

به بند اندر آورد بندوی را
همان گرگ گستهم و کردوی را

ولیکن سپه را سراسر نواخت
همه مردم از خویش خشنود ساخت

به سر برنهاد افسر خسروی
نگارش همه گوهر پهلوی

همه کاخ و کرسی زرین نهاد
زدیبای زربفت بالین نهاد

چو آگه شد از کار پرویز شاه
که او سوی قیصر سپرد است راه

به موریس از خود یکی نامه کرد
همه دوستی بر سر خامه کرد

که هرگاه قیصر درین کارزار
همی برطرف باشد و هیچ کار

سپاس فراوان گذارم از او
مسوپوتمی را سپارم بدو

وز آن روی خسرو بدادش نوید
که ز ارمینیه تا به شهر آمید

همان شهر دارا به قیصر دهد
به یاد وی افسر به سر برنهد

به خسرو گرایید قیصر زمهر
مگر یار او بود فرخ سپهر

سوی او فرستاد گنج و سپاه
همان دختر خود چو تابنده ماه

ازین آگهی شد به ایران دیار
که قیصر به پرویز گردید یار

سپاهش فرستاد و گنج و درم
همان دختر خود به آن ها به هم

بزرگان روانی ز نو یافتند
زبهرام یل روی برتافتند

که بهرام چوبین ترش روی بود
سبکسار و بی مغز و بدخوی بود

رهاندند بندوی یل را زبند
ابا چند تن پهلو ارجمند

دلیران سوی مدیه رفتند باز
در آن جا سپاهی نمودند ساز

چو خراد برزین و گستهم شیر
چو شاپور و چون اندیان دلیر

چو کردوی و بندوی لشکر فروز
چو نستوه لشکرکش نیوسوز

سپاهی بیاورد خسرو گران
به همراهی نامور مهتران

چو نرسیس و کومانتیول سوار
مبودیس و میتاک خنجر گذار

همان نیز بهرام صف برکشید
همه دامن دوک لشگر کشید

سواران همه بر نشسته بر اسب
یلان سینه و رام و ایزد گشسب

نهادند آوردگاهی بزرگ
گریزنده گردید بهرام گرگ

بزیراس در رزمگه کشته شد
همه روز بهرام برگشته شد

ابا ده هزار از سواران کین
بشد کشته بر دست بهرام شیر

به شهنامه گوید که کوت دلیر
بشد کشته بر دست بهرام شیر

مگر کوت بود است کومانتیول
که از تیغ بهرام آمد قتول

نیاتوس هم هست نرسیس گرد
که او بود در جنگ با دستبرد

زکار نیاتوس و بندوی و شاه
نشان چلیپا به تاج سیاه

یکی داستانیست در پهلوی
زشهنامه برگیر تا بشنوی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۳۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۱ - پادشاهی خسرو پرویز
گوهر بعدی:بخش ۸۳ - پادشاهی خسرو پرویز دوم بار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.