هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عاشقی است که دل به معشوق سپرده، اما عشقش با بیمهری و رنج همراه بوده است. شاعر از سوختن دل و زبان به یاد معشوق میگوید و از ناسازگاری روزگار و معشوق شکایت دارد. در نهایت، او از رفتن جانش در این راه سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۱
دلم عشق تو را چون جان نهان داشت
مسوز آن دل که عشقت را چو جان داشت
به چشمم عشق تو خوش لقمه ای بود
چو خوردم استخوان اندر میان داشت
زبانم سوخت چون نام غمت برد
تو گفتی نامش آتش در دهان داشت
تو را دل چرب مرغی دید و نشنید
که غم بر شاخ مرغت آشیان داشت
نهادم نام عشقت سود دارو
ولی ناخورده جانم را زیان داشت
چه گویم خشک جانی رفت از آن کس
که در عالم ز خشک و تر همان داشت
مجیر از غمزه ی شوخت بدان جست
که خون آلوده تیری در کمان داشت
مسوز آن دل که عشقت را چو جان داشت
به چشمم عشق تو خوش لقمه ای بود
چو خوردم استخوان اندر میان داشت
زبانم سوخت چون نام غمت برد
تو گفتی نامش آتش در دهان داشت
تو را دل چرب مرغی دید و نشنید
که غم بر شاخ مرغت آشیان داشت
نهادم نام عشقت سود دارو
ولی ناخورده جانم را زیان داشت
چه گویم خشک جانی رفت از آن کس
که در عالم ز خشک و تر همان داشت
مجیر از غمزه ی شوخت بدان جست
که خون آلوده تیری در کمان داشت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.