هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد عشق و جدایی سخن می‌گوید. او از نگاه معشوق خود به عنوان دشنه‌ای یاد می‌کند که قلبش را می‌سوزاند و از دوری معشوق، خود را مانند لاله‌ای می‌داند که جز خون کفن ندارد. شاعر از غم‌های بی‌شمار خود و ناتوانی در بیان درد عشقش می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او لطف کند. او همچنین از ناتوانی خود در شرح غم‌هایش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که زبانش از کار افتاده و کارش به پایان رسیده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتوان آن را به طور کامل درک کرد.

غزل شمارهٔ ۵۲۳

تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم
چون لاله دور از تو جز خون کفن ندارم

در پای اوفتادم زیرا که سر ندارد
چون حلقه‌های زلفت غمهای بی شمارم

از بسکه هست حلقه در زلف سرفرازت
هرگز سری ندارد چندان که برشمارم

بادم نبردی آخر چون ذره‌ای ز سستی
گر داشتی دل تو یک ذره استوارم

هرگز ستاره دیدی در آفتاب بنگر
در آفتاب رویت چشم ستاره بارم

پیوسته پیش حکمت چون سرفکنده‌ام من
زین بیش سر میفکن چون شمع در کنارم

بر نه به لطف دستی کز حد گذشت دانی
بی لاله‌زار رویت این ناله‌های زارم

چون دم نمی‌توان زد با هیچکس ز عشقت
پس من ز درد عشقت با که نفس برآرم

عطار کی تواند شرح غم تو دادن
کز کار شد زبانم وز دست رفت کارم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.