هوش مصنوعی: این متن بیانگر حالتی از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن است. شاعر از عشقی آتشین و ناکامی‌هایش سخن می‌گوید و احساس می‌کند در باتلاق مشکلات عشق گرفتار شده است. او از غفلت خود و دوری از وصال معشوق شکایت دارد و خود را همچون مرغی نیم‌جان توصیف می‌کند که در راه عشق درمانده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۰

ما ز عشقت آتشین دل مانده‌ایم
دست بر سر پای در گل مانده‌ایم

خاک راه از اشک ما گل گشت و ما
پای در گل دست بر دل مانده‌ایم

ناگهانی برق وصل تو بجست
ما ندانستیم و غافل مانده‌ایم

لاجرم از بس که بال و پر زدیم
همچو مرغ نیم بسمل مانده‌ایم

چون ز عشقت هیچ مشکل حل نشد
دایما در کار مشکل مانده‌ایم

عشق تو دریاست اما زان چه سود
چون ز غفلت ما به ساحل مانده‌ایم

کی تواند یافت عطار از تو کام
چون نخستین گام منزل مانده‌ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.