هوش مصنوعی:
این متن به بیان رابطهی عرفانی و فلسفی بین انسان و وجود مطلق (خدا) میپردازد. شاعر از جدایی ظاهری انسان از خدا و وحدت نهایی همه چیز با او سخن میگوید. او سوال میپرسد که چرا انسانها به ظاهر از خدا جدا شدهاند، در حالی که همه چیز در نهایت به او بازمیگردد. متن همچنین به مفاهیمی مانند وحدت وجود، فنا و بقا، و رابطهی انسان با خدا اشاره دارد.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم انتزاعی دارد. مخاطبان جوانتر ممکن است در درک کامل این مفاهیم دچار مشکل شوند.
غزل شمارهٔ ۵۹۱
در چه طلسم است که ما ماندهایم
با تو به هم وز تو جدا ماندهایم
نی که تویی جمله و ما هیچ نه
مانده تویی ما ز کجا ماندهایم
از همه معنی چو تویی هرچه هست
پس به چه معنی من و ما ماندهایم
رشته چو یکتاست در اصلی که هست
پس ز برای چه دوتا ماندهایم
چون تو سزاوار وجودی و بس
ما نه به حق نه به سزا ماندهایم
چون همه تو ما همه هیچ آمدیم
ای همه تو هیچ چرا ماندهایم
چون همه نه با تو و نه بی توییم
نه به بقا نه به فنا ماندهایم
در خم چوگان سر زلف تو
گوی صفت بی سر و پا ماندهایم
پاک کن از ما دل ما زانکه ما
سوختهٔ خوف و رجا ماندهایم
ما چو فریدیم نه نیک و نه بد
کز دو جهان فرد تو را ماندهایم
با تو به هم وز تو جدا ماندهایم
نی که تویی جمله و ما هیچ نه
مانده تویی ما ز کجا ماندهایم
از همه معنی چو تویی هرچه هست
پس به چه معنی من و ما ماندهایم
رشته چو یکتاست در اصلی که هست
پس ز برای چه دوتا ماندهایم
چون تو سزاوار وجودی و بس
ما نه به حق نه به سزا ماندهایم
چون همه تو ما همه هیچ آمدیم
ای همه تو هیچ چرا ماندهایم
چون همه نه با تو و نه بی توییم
نه به بقا نه به فنا ماندهایم
در خم چوگان سر زلف تو
گوی صفت بی سر و پا ماندهایم
پاک کن از ما دل ما زانکه ما
سوختهٔ خوف و رجا ماندهایم
ما چو فریدیم نه نیک و نه بد
کز دو جهان فرد تو را ماندهایم
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.