هوش مصنوعی: این متن بیانگر تجربه‌های عرفانی و عاشقانه‌ای است که شاعر در طول عمر خود داشته است. او از تلاش‌های بی‌ثمر خود در راه عشق و دین سخن می‌گوید و از این که در نهایت به عشق حقیقی رسیده است. شاعر از رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به حقیقت عشق الهی سخن می‌گوید و از این که همه چیز را در راه این عشق فدا کرده است. او از درد و رنجی که در این راه متحمل شده است نیز یاد می‌کند و از ساقی درخواست می‌کند که درد بیشتری به او بدهد تا بیشتر به حقیقت نزدیک شود.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۵

هرچه همه عمر همی ساختیم
در ره ترسابچه درباختیم

راهب دیرش چو سپه عرضه داد
صد علم عشق برافراختیم

رقص‌کنان بر سر میدان شدیم
نعره‌زنان بر دو جهان تاختیم

ترک فلک غاشیهٔ ما کشد
زانکه نه با اسب و نه با ساختیم

عشق رخش چون به سر ما رسید
سر به دل خرقه برانداختیم

سینه به شکرانهٔ او سوختیم
قبله ز بتخانهٔ او ساختیم

گرچه فشاندیم بر او دین و دل
قیمت ترسابچه نشناختیم

درد ده ای ساقی مجلس که ما
پردهٔ درد است که بنواختیم

نه که نه ما بابت درد توییم
زانکه ز درد تو بنگداختیم

با تو که پردازد اگر راستی است
چون همه از خویش نپرداختیم

جز سخنی بهرهٔ عطار نیست
زان به سخن تیغ زبان آختیم
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.