هوش مصنوعی: این متن بیانگر سفر روحانی و عرفانی شاعر به سوی عشق الهی است. شاعر از رها کردن عقل و دنیای مادی سخن می‌گوید و به جای آن، به عشق و حقیقت جان می‌پیوندد. او از مستی عشق و رهایی از غم و اندوه صحبت می‌کند و در نهایت، به آرامش و گنج حقیقت دست می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۸

تا به عشق تو قدم برداشتیم
عقل را سر چون قلم برداشتیم

چون دم ما سخت گیرا شد به عشق
پردهٔ هستی به دم برداشتیم

در جهان جان حقیقت‌بین شدیم
وز جهان تن قدم برداشتیم

چون درآمد عشق و جان را مست کرد
ما به مستی جام جم برداشتیم

بر جمال ساقی جان زان شراب
شادی افزودیم و غم برداشتیم

پس دل خود همچو مستان خراب
از وجود و از عدم برداشتیم

در خرابی همچو عطار از کمال
گنج راحت بی الم برداشتیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.