۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۶

شد از بهار خجسته سپاه برد شکسته
بر اوستاد موفق بهار باد خجسته

همیشه بادا دستش بدست ساغر و دسته
رخ ولیش شکفته دل عدوش شکسته

همیشه باد دل آن کفیده چون دل پسته
که دل ندارد با او بدوستاری بسته

همیشه همچو فرشته ز مرگ بادا رسته
که فعلش آن فرشته است و رسمش آن فرشته

رونده بادا دولت بدو چو باز بمسته
زمانه پیشش بر پای و او بتخت نشسته

ببزمش اندر بازار خوبرویان بسته
بباغ دولتش اندر درخت شادی رسته

ز تنش رنج رمیده ز جانش انده جسته
زمانه یارش با دو ستاره بادش جسته

به آب دولت بادا مدام رویش شسته
سر محبش سبز و تن عدویش خسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.