هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از رهایی از بند و بلا سخن می‌گوید و به شادی و طرب دعوت می‌کند. او از پیروزی بر دشمنان و بازگشت به قدرت و عزت سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها کسی که شایسته این جایگاه است، خود اوست. همچنین، شاعر به نقش خود در باز کردن درهای شادی اشاره می‌کند و از تأثیرات مثبت اقدامات خود بر دشمنان می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند 'بند بلا' و 'دشمن' نیاز به تجربه و درک بیشتری دارند.

شمارهٔ ۱۱۷

ای بند بلا دیده و از بند بجسته
مردانه شده آمده بر شهر خجسته

بنشین و طرب کن بمین و مطرب و معشوق
کز جستن تو هست عدو زار نشسته

از دست عدو راست چنان آمده اینجا
کز دست رود باز گرسنه سوی مسته

مات از قبل خویش بدست نسپردیم
یزدان جهان داد بما باز بدسته

خود کردی شیری و دلیری که بجستی
جز تو بجهان نیست کس آنجای بجسته

نگشاد در شادی تا تو نگشادی
کز بستن تو بود در شادی بسته

زانست قوی شیر بگردون که بهرگاه
از خود بتن خویش رسولست فرسته

آنکس که نمی خواست شکسته دل تو شاد
از گرز تواش زود شود پشت شکسته

آن باد پس رنجت و آن باد پس غم
خصمان همه آواره و ضدان همه خسته
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.