هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر حالات روحی و عاطفی شاعر در راه عشق است. شاعر از زندگی در عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید و خود را در حالتی میان امید و بیم، خنده و گریه، و عریان درون توصیف می‌کند. او از وابستگی به معشوق و نیاز به خلعت خاص او می‌گوید و در نهایت، خود را فارغ از دنیا و سرگشته در بیابان عشق می‌بیند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و جدایی از دنیا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۱۳

من نمیرم زانکه بی جان می‌زیم
جان نخواهم چون به جانان می‌زیم

در ره عشق تو چون جان زحمت است
لاجرم بی زحمت جان می‌زیم

چون بلای خویشتن دیدم وجود
از وجود خویش پنهان می‌زیم

در امید و بیم عشقت همچو شمع
گاه خندان گاه گریان می‌زیم

همچو غنچه از سر تر دامنی
غرق خون سر در گریبان می‌زیم

روز و شب بر خشک کشتی رانده‌ام
گرچه دایم غرق طوفان می‌زیم

از سر زلف تو اندیشم همه
گرچه حالی را پریشان می‌زیم

ماه رویا بر امید خلعتم
بس برهنه این چنین زان می‌زیم

از بر خود خلعت خاصم فرست
زانکه بی‌تو ژنده خلقان می‌زیم

از برونم پردهٔ اطلس چه سود
چون درون پرده عریان می‌زیم

همچو عطار از جهان فارغ شده
سر نهاده در بیابان می‌زیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.