هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و فداکاری در راه معشوق سخن می‌گوید. او از جام می و جان‌فشانی در راه عشق یاد می‌کند و بیان می‌دارد که در حضور معشوق، جان خود را پنهان می‌کند و هرگونه غم و اندوه را به طوفان و باران اشک تبدیل می‌کند. شاعر همچنین تأکید می‌کند که در عشق معشوق، مانند عطار، باید از دریای بی‌پایان عشق گذر کرد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتوان به درستی آن‌ها را درک کرد.

غزل شمارهٔ ۶۱۹

بیار آن جام می تا جان فشانیم
نثاری بر سر جانان نشانیم

بیا جانا که وقت آن درآمد
که جان بر جام جان‌افشان فشانیم

چو بر جان آشکارا گشت جانان
ز غیرت جان خود پنهان فشانیم

دمی کز ما برآید بی غم او
در آن ماتم بسی طوفان فشانیم

چو دریا در خروش آییم وانگه
ز چشم خون‌فشان باران فشانیم

وگر در دیده آید غیر او کس
نمک در دیدهٔ گریان فشانیم

همان بهتر که در عشقش چو عطار
در از دریای بی‌پایان فشانیم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.