هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از ضعفها و ناتوانیهای خود در برابر عشق و جمال معشوق سخن میگوید. او از شرمساری خود به دلیل ناتوانی در رسیدن به کمال و جمال معشوق میگوید و از ساقی درخواست میکند تا درد و رنج او را تسکین دهد. شاعر همچنین از مستی و شرمساری خود از این حالت سخن میگوید و اظهار میکند که در راه عشق سر خود را میبازد و سپس به کار خود بازمیگردد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از مفاهیمی مانند مستی و شرمساری نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۶۲۵
گر مردی خویشتن ببینیم
اندر پس دوکدان نشینیم
دیگر نزنیم لاف مردی
وز شرم ره زنان گزینیم
کاری عجب اوفتاده ما را
پیمانهٔ زهر و انگبینیم
تا زهر چو انگبین نگردد
یک ذره جمال او نبینیم
سر رشتهٔ دل ز دست دادیم
کین چیست که ما کنون درینیم
ای ساقی درد درد در ده
کامروز ورای کفر و دینیم
ما در ره یار سر ببازیم
وانگه پس کار خود نشینیم
آبی در ده صبوحیان را
کز عشق به سینه آتشینیم
صبح رخ او پدید آمد
ما جمله صبوحیان ازینیم
ما مستانیم و همچو عطار
از مستی خویش شرمگینیم
اندر پس دوکدان نشینیم
دیگر نزنیم لاف مردی
وز شرم ره زنان گزینیم
کاری عجب اوفتاده ما را
پیمانهٔ زهر و انگبینیم
تا زهر چو انگبین نگردد
یک ذره جمال او نبینیم
سر رشتهٔ دل ز دست دادیم
کین چیست که ما کنون درینیم
ای ساقی درد درد در ده
کامروز ورای کفر و دینیم
ما در ره یار سر ببازیم
وانگه پس کار خود نشینیم
آبی در ده صبوحیان را
کز عشق به سینه آتشینیم
صبح رخ او پدید آمد
ما جمله صبوحیان ازینیم
ما مستانیم و همچو عطار
از مستی خویش شرمگینیم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.