هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به جستجوی معشوقی می‌پردازد که نه نام و نشانی دارد و نه در مکان و زمان محدود است. او از این که معشوق نه پنهان است و نه آشکار، و از دسترس دور است، احساس سردرگمی می‌کند. شاعر از این که معشوق در پرده‌ای از رمز و راز پنهان شده و او نمی‌داند چگونه او را بیابد، اظهار ناامیدی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۲۶

ای جان ز جهان کجات جویم
جانی و چو جان کجات جویم

چون نام و نشانت می ندانم
بی نام و نشان کجات جویم

چون کون و مکان حجاب راه است
در کون و مکان کجات جویم

چون تو نه نهانی و نه پیدا
پیدا و نهان کجات جویم

هستی تو چو آسمان سبکرو
در بند گران کجات جویم

ای از بر من چو تیر رفته
من همچو کمان کجات جویم

چون تو نرسی به کسی یقین است
پس من به گمان کجات جویم

در پرده شدی خموش گشتی
من نعره‌زنان کجات جویم

گفتی که مرا میان جان جوی
جان نیست عیان کجات جویم

هستیم درین میانه کوهی است
کوهی به میان کجات جویم

چون جان فرید در تو محو است
دل در خفقان کجات جویم

گفتی که چو گم شوی مرا جوی
گم گشتهٔ جان کجات جویم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.